خرداد سال 92پیشنویس این قانون با هدف رسیدن به نرخ باروری 2.5تا سال 1404تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد.
نرخ باروری، میانگین تعداد فرزندانی است که یک زن در طول زندگیاش به دنیا میآورد. این نرخ در سال 91، به ازای هر زن ایرانی 1.7 فرزند بوده و همچنان رو به کاهش میرود.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی معتقد است فرزندآوری مستلزم ازدواج است درحالیکه کشور با کاهش نرخ ازدواج مواجه است. بسیاری از زوجها در زمان ازدواج قید میکنند که بچهدار نشوند، چون مشکلات اقتصادی که گریبان آنها را میگیرد، اجازه فرزندآوری را نمیدهد.
وی با بیان اینکه هیچ کشوری در دنیا وامی به نام وام ازدواج ندارد و این مضحکترین طرحی است که در ایران اجرا میشود، به ایسنا گفت: در همه کشورها چه غنی و چه فقیر چون معتقدند کسی که میخواهد ازدواج کند باید حداقلهای زندگی را داشته باشد، لذا دولتها وظیفهای برای اعطای وام برای ازدواج ندارند. در عوض دولتها موظف به تولید و ایجاد اشتغال هستند و اگر میخواهیم بر دلایل کاهش رشد جمعیت توجه و کار کارشناسی کنیم، نخستین اقدام توجه مسئولان به اشتغال است.
مدیرکل آمار جمعیتی سازمان ثبتاحوال کشور هم دراین باره معتقد است: با وجود زنان بالقوه در سن بارداری، باز هم میزان موالید تا 3برابر کاهش یافته است.علی اکبر محزون تأکید کرد: زمانی 13میلیون زن در سن باروری داشتیم که در سن 49-15سال قرار داشتند که با این تعداد میزان موالید 2میلیون و 200هزار نوزاد بود درحالیکه امروز 10میلیون تن به تعداد زنان در سن باروری افزوده شده و جمعیت این گروه سنی به حدود 23میلیون نفر رسیده اما میزان موالید کاهش یافته است بهطوری که با وجود افزایش جمعیت زنان در سن باروری به1.7برابر، میزان موالید یک میلیون و 400هزار نفر است.
علت آنچه را که محزون دربارهاش میگوید، میتوان در آن یافت که مردم بدون اعلام و تبلیغات در نهاد خود برآورد سود و هزینه کرده و به این فکر میکنند که برای همسری که برمیگزینند چه سطحی از زندگی انسانی را میتوانند تأمین کنند و زندگی خانواده تازه با چه نسبتی از رنجها و خوشیها همراه است، فرزندی که میآورند با چه آیندهای، با چه درآمدی و با چه شغلی باید زندگی کند. خرد عمومی مردم دستگاهی تشخیصی است و مادامی که ریسک ازدواج و فرزندآوری بالا باشد، این کار را نمیکنند.
از سوی دیگر شهلا کاظمیپور جمعیتشناس نگرانی درباره کاهش جمعیت در ایران را نادرست میداند. این مدرس دانشگاه در اینباره میگوید: نکته مهم در اینباره کاهش میزان باروری کل است که از 6.5فرزند در سال 1365به 1.7فرزند در سال 1391رسید و به تعبیری به زیر سطح جانشینی رسیده که اگر این روند ادامه یابد رشد جمعیت کشور تا سال 1420به صفر رسیده و پس از آن منفی خواهد شد.
به گفته این جمعیتشناس، تا زمانی که رشد جمعیت مثبت باشد، همچنان با افزایش جمعیت روبهرو خواهیم بود و باید تلاش کنیم رشد جمعیتی را بین نیم تا یک درصد حفظ کنیم و از رسیدن آن به حالت منفی جلوگیری کنیم. کاظمیپور تأکید کرد: ایران در مقطعی متوجه این موضوع شده که مقطع بسیار خوبی است و نگرانی برخی مسئولان از کاهش جمعیت درست نیست، چرا که ایران با کاهش جمعیت مواجه نیست بلکه کاهش رشد جمعیت دارد.
او توضیح داد: به این معنا که طی 10سال گذشته سالی یک میلیون نفر به تعداد جمعیت کشور افزوده شده است و بررسی آمار جمعیتی ایران از سال 1385تا 1390نشان میدهد که جمعیت 70میلیونی به 75میلیون تن رسیده است و پیشبینی میشود که این رقم در سال 1395به 80میلیون نفر برسد، لذا با کاهش جمعیت مواجه نیستیم. این جمعیتشناس و مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه جمعیت، ثروت هر کشوری محسوب میشود، این مسئله را مشروط بر فراهمشدن زیرساختها خواند و گفت: باید کشور جمعیتی بالنده و باکیفیت داشته باشد و اگر چنین نباشد آن کشور نتوانسته در قبال جمعیت خود شرایط را فراهم کند.
به گزارش همشهری، پس از انتشار نخستین نتایج سرشماری سال 90گفتوگوها درباره کاهش سریع جمعیت در کشور بالاگرفت. این بحثها در حالی تاکنون در تمام ردههای حکومتی ادامه یافته است که توجه منطقهای در مسئله کاهش یا افزایش جمعیت مغفول مانده است. براساس آخرین برآوردها، حداقل میزان باروری کل در استانهای گیلان، مازندان و مرکزی حدود 1.4فرزند است که این میزان در استان تهران برابر 1.5، هرمزگان 2.5و سیستان و بلوچستان3.5 است. هرچند که نسبت به گذشته در استان سیستان و بلوچستان باروری کاهش یافته اما در مقایسه با سایر استانها همچنان بالاست و جهت بازنگری در سیاستهای جمعیتی و باروری باید باتوجه به موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی هر منطقه سیاستهای لازم را اتخاذ کرد.